Monday, October 12, 2009

نمي داني كجا گام نهاده اي ! فرداست كه به من اشاره مي كند و از دور رد پاي تو را مي آورد كه مي آيي، به سمت ساحل، آنجا كه شبانه در ميان پريان دريايي موج گونه مي رقصيم، تو نيز مي رقصي،
تو را خواهيم رقصاند
كسي به فريادت نخواهد رسيد، اينجا
همه محكوم به رقص اند
تا ابد
تو هرگز فراتر از آنچه مي بيني نخواهي فهميد
درامواج دريا
بي اختيار خواهي رقصيد
چون ندانسته به سرزمين ناشناخته اي آمدي

سرزمين ناشناخته اي فقط متعلق به من