روباه گفت: سلام!
شازده کوچولو سر برگرداند و کسی را نديد، ولی مودبانه جواب سلام داد.
صدا گفت: من اينجا هستم، زير درخت سيب...
شازده کوچولو پرسيد: تو که هستی؟ چه خوشگلی!...
روباه گفت: من روباه هستم.
شازده کوچولو به او تکليف کرد که بيا با من بازی کن. من آنقدر غصه به دل دارم که نگو...
روباه گفت: من نمیتوانم با تو بازی کنم. مرا اهلی نکردهاند.
شازده کوچولو آهی کشيد و گفت: ببخش!
اما پس از کمی تامل باز گفت:
- "اهلی کردن" يعنی چه؟
روباه گفت: تو اهل اينجا نيستی. پی چه میگردی؟
شازده کوچولو گفت: من پی آدمها میگردم. "اهلی کردن" يعنی چه؟
شازده کوچولو سر برگرداند و کسی را نديد، ولی مودبانه جواب سلام داد.
صدا گفت: من اينجا هستم، زير درخت سيب...
شازده کوچولو پرسيد: تو که هستی؟ چه خوشگلی!...
روباه گفت: من روباه هستم.
شازده کوچولو به او تکليف کرد که بيا با من بازی کن. من آنقدر غصه به دل دارم که نگو...
روباه گفت: من نمیتوانم با تو بازی کنم. مرا اهلی نکردهاند.
شازده کوچولو آهی کشيد و گفت: ببخش!
اما پس از کمی تامل باز گفت:
- "اهلی کردن" يعنی چه؟
روباه گفت: تو اهل اينجا نيستی. پی چه میگردی؟
شازده کوچولو گفت: من پی آدمها میگردم. "اهلی کردن" يعنی چه؟
روباه گفت: آدمها تفنگ دارند و شکار میکنند. اين کارشان آزارنده است. مرغ هم پرورش میدهند و تنها فايدهشان همين است. تو پی مرغ میگردی؟
شازده کوچولو گفت: نه، من پی دوست میگردم. نگفتی "اهلی کردن" يعنی چه؟
روباه گفت: "اهلی کردن" چيز بسيار فراموش شدهای است، يعنی "علاقه ايجاد کردن..."
- علاقه ايجاد کردن؟
روباه گفت: البته. تو برای من هنوز پسربچهای بيش نيستی. مثل صدها هزار پسربچه ديگر، و من نيازی به تو ندارم. تو هم نيازی به من نداری. من نيز برای تو روباهی هستم شبيه به صدها هزار روباه ديگر. ولی تو اگر مرا اهلی کنی، هر دو بهم نيازمند خواهيم شد. تو برای من در عالم همتا نخواهی داشت و من برای تو در دنيا يگانه خواهم بود...
شازده کوچولو گفت: کمکم دارم میفهمم... گلی هست... و من گمان میکنم که آن گل مرا اهلی کرده است
...
شازده کوچولو گفت: نه، من پی دوست میگردم. نگفتی "اهلی کردن" يعنی چه؟
روباه گفت: "اهلی کردن" چيز بسيار فراموش شدهای است، يعنی "علاقه ايجاد کردن..."
- علاقه ايجاد کردن؟
روباه گفت: البته. تو برای من هنوز پسربچهای بيش نيستی. مثل صدها هزار پسربچه ديگر، و من نيازی به تو ندارم. تو هم نيازی به من نداری. من نيز برای تو روباهی هستم شبيه به صدها هزار روباه ديگر. ولی تو اگر مرا اهلی کنی، هر دو بهم نيازمند خواهيم شد. تو برای من در عالم همتا نخواهی داشت و من برای تو در دنيا يگانه خواهم بود...
شازده کوچولو گفت: کمکم دارم میفهمم... گلی هست... و من گمان میکنم که آن گل مرا اهلی کرده است
...
برگرفته از کتاب شازده کوچولو-آنتوان دوسنت اگزوپری-برگردان محمد قاضی