Thursday, August 31, 2006

می دونی من چی دوس دارم؟
من دوس دارم واسه تعطیلات برم يه جای خوش آب و هوا که تو يه جنگل بالای کوه باشه يه کلبه م اونجاست که کنارش يه تنه ی بريده ی درخته که کنارش يه تبره و باهاش چوبارو ميشکنن و دورو برشم الوار ريخته يه کم پايين ترم يه رودخونه ست که صدای آبش تا خود کلبه مياد به جز اون صدای پرنده ها وجک جونورای جنگلم مياد هوای دلپذير و مطبوعی م داره بوی درختای کاج و چوب مرطوب کلبه و علفای جورواجور و گياهای عجيب غريب و باد خنک کوهستان و خلاصه کلی باحاله صبح زود من قلاب ماهیگيريمو بر ميدارمو راه ميفتم طرف رودخونه تا هوا خنکه چند تا ما هی می گيرم بعدشم ِه خورده تو رودخونه آب تنی می کنم و بعد يه کم صبر می کنم تا آفتاب لباسامو خشک کنه بعد راه مِفتم می رم کلبه يِه ذره با اون تبره که گفتم هيزم ميشکنم -وای من اين کارو خيلی دوس دارم بعد يه آتيش درست و حسابی درست می کنم و ماهيارو روش کباب می کنم
هوا که گرم تر شد می رم تو کلبه و استراحت می کنم بعد از ظهرم می رم تو جنگل گردش می کنم و شب بر می گردم تا بعد از اين روز قشنگ تو کلبه م استراحت کنم و تخت می گيرم می خوابم خيلی شب آروم و قشنگيه صدای بعضی پرنده ها و همِنطور صدای جيرجيرکا سکوت شبو بهم می زنه اما بازم از حس فوق العاده ی شب کم نمی کنه
وقتی حسابی شب تاريک شد و يه لحظه ماه زِر ابرا مخفی شد يِه نفر به کلبه نزدِک می شه و يواشکی از پنجره داخل کلبه رو نگاه می کنه ومياد بعد آروم درو باز می کنه و داخل می شه وقبل از اينکه بيدار شم دست و پامو محکم می بنده بعد ِه سرفه ی بلند مي کنه تا بيدار شم ومنو کشون کشون از کلبه خارج می کنه اما دهنمو نمی بنده تا هر چقدر که می خوام داد و بيداد کنم چون اونجا کسی نيست که به دادم برسه ! بعد منو می بره طرف اون تنه ی بريده ی درخت سرمو می ذاره روش بعد تبرو بلند می کنه اونو بالای سرش می بره و بعد با شتاب پايين مياره و گردنمو قطع می کنه اون موقع می فهمم که اين مردک همونيه که جنگلبانو کشته من شديدا احساس سبکی می کنم آها درسته من الان فقط روحم می تونم هر جا که دوس دارم برم آره درسته يه روح سرگردان اون اوايل اصلا متوجه نبودم که چه بلايي سرم اومده و ديگه نمی تونم به وضعيت اولم برگردم می رفتم تو جنگل از لای درختا رد می شدم می چرخيدم قل می خوردم خلاصه خيلی خوش بودم اما بالاخره دلم تنگ شد واسه همه ی کسايی که دوسشون داشتم آدمايی که بهشون عادت کرده بودم وعاشقشون بودم خيلی دلم گرفت اون کلبه الان ديگه خالی بود و ممکن بود به زودی يه عده ديگه واسه تعطيلات بيان اونجا خب اون قاتل لعنتی ميومد و اونارم می کشت البته من تصميم گرفتم يه کم روح بازی در بيارمو قاتله رو اذيتش کنم اما خب اينکه فايده ای نداشت ديوونه تر می شد و خطر ناک تر تازه ممکن بود از جنگل بره و تو شهر خرابکاری کنه و کارشو اونجا ادامه بده بنابر اين من می شم نگهبان کلبه
ازین به بعد هر کی بياد تو اين کلبه من اونو مي ترسونم مثل يه روح واقعی و هر طور شده قبل از اينکه دير بشه ازون کلبه فراريش مي دم و اين خيلی خوبه چون ديگه بلايی که سر من اومد سر اون آدما نخواهد اومد
اين نشون می ده که من خيلی مهربونم مگه نه؟

Saturday, August 12, 2006

آن گل زودرس چو چشم گشود
به لب رودخانه تنها بود
گفت دهقان سالخورده كه : حيف كه چنين يكه بر شكفتي زود
لب گشادي كنون بدين هنگام
كه ز تو خاطري نيابد سود
گل زيباي من ولي مشكن
كور نشناسد از سفيد كبود
نشود كم ز من بدو گل گفت
نه به بي موقع آمدم پي جود
كم شود از كسي كه خفت و به راه
دير جنبيد و رخ به من ننمود
آن كه نشناخت قدر وقت درست
زير اين طاس لاجورد چه جست ؟
نيما يوشيج

Friday, August 11, 2006

...سير و سياحت در آرشيو ياهو مسنجر و مطالعه ی گفتگوهای گذشته هم عالمی دارد
...ندارد؟
...بعضی وقتها می بينی وقايع جالبی رو ثبت کرده
اينطور نيست؟

Wednesday, August 09, 2006

سرمشق

ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا--ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا-ا
اين همون سر مشق ساده اوليه که اگه خودتو می زدی به خنگی و نمی نوشتي الان ديگه هيچی نمی نوشتی ... به همين ساده گی
سرمشقايی که بهت می دن به همين سادگيه همين که شروع به نوشتنش کنی تا آخرشو ميری پس حواستو خوب جمع کن

Saturday, August 05, 2006

يک عدد حوصله می خواهم

چند وقته حوصله ی هيچ کاری ندارم دليلشم هر چی که هست, هست. سرما هم که خوردم واقعا خيلی کار سختيه آدم اين موقع تابستون سرما بخوره فک نکنين همه می تونن اين وقت سال سرما بخورن الان يه کم بهترم اما با وجود اين باز يه کم ته گلوم جايی که گوشم به حلقم وصل می شه خشک می شه و می سوزه
کارم شده اينکه تا دير وقت فکر کنم و به جای صبح زود لنگ ظهر از خواب بيدار شم
نمی دونم باز دارم به يه نتايج درستی در يه مورد می رسم يا نه ! اما وای به روزی که بفهمم درست بوده
نمی دونم به چه زبونی بايد يه چيزيو به يه آدم حالی کرد
همسايه ی جديد هم اومده زياد نمی بينمشون فقط می دونم انقد شاتوت نشسته از رو درخت چيدن و خوردن که حسابی مريض شدن
:D با بچه ها هم که هی قرار می ذاريم بريم بيرون ولی معلوم نيست کی ! نازنين هم که پيچونده رفته زنجان
جواب کنکور ملت هم که اومده دلم براشون می سوزه اما خب اينم يه مرحله از زندگيه چي کار می شه کرد همين چند وقتا که انتخاب رشته می کنن و بعدشم معلوم نيست چی بسرشون بياد
خبر خاصی هم که نيست حوصله م سر رفته يه کم هيجان می خوام همه بی حال
پنج شنبه با بروبچ باشگاه رفتيم دماوند خوشم مياد جوونای قديم از جوونای امروز باحالتر و پر انرژی ترن
يه مانتوی سفيد خريدم اونفقدر نازکه که ترجيح می دم ازش به عنوان لباس خواب استفاده کنم
امروزم بايد برم کلاس رنگ روغن ساعت دو تو ظل آفتاب
اصلنم حوصله ی تهران رفتن ندارم با اينکه خيليم کار دارم بعدشم ديگه همين حوصله م سر رفته
هی دارم ایتيتی رو هم می پيچونم با اينکه خيلی دوس دارم در مورد کارای جديدش بدونم
می خوام برم سينما, بريم سينما! کی مياد بريم سينما ؟ بريم سينما بريم سينما بريم سينما بريم سينما
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بريم سينمااااااااااا