Sunday, January 30, 2011

Miracle happens to those who believe in it, even if others don't!

Sunday, January 23, 2011

در پس جملات و ادای محکم کلماتشان، لطافت و محبتی دلنشین نهفته است... چیزی وجود دارد که فراتر از کلام و زبان است، چیزی که آدم ها را به هم وصل می کند و به آن ها فرصت می دهد خواسته های هم را دریابند و به هم کمک کنند
به همین دلیل تشکر جز اولین کلماتی که از هر زبان می آموزیم

Thursday, January 20, 2011

اصلا نمی خواهم در مورد اتفاقات ایران چیزی بدانم، چرا که جز کابوس و افسوس چیزی برایم نخواهد داشت

Sunday, January 16, 2011

یادم نرفته، یه روزایی یه چیزایی رو دوست داشتم ، بعد خیلی هاشونو جا گذاشتم و رفتم. اونا تغییری نمی کنن، اگه یه روز دوباره برگردم اونارو به همون شکل سر جاشون می بینم. اما آدمهایی رو که دوست داشتم چی؟ اونا هم همون شکلی می مونن؟

Monday, January 10, 2011

به هنر علاقه مندم، از خردسالی نقاشی می کشم و این کار را خیلی دوست دارم؛ موسیقی را دوست دارم و همیشه دوست داشتم نواختن سازی را به طور حرفه ای بیاموزم. ورزش و تحرک را دوست می دارم و همیشه پر تحرک بوده ام. از کودکی انعطاف بدنی خوبی داشته ام و دوست داشتم ژیمناستیک را به طور حرفه ای یاد بگیرم، به رقص باله و همین طور پاتیناژ بسیار بسیار علاقه دارم، تیر اندازی و نشانه گیری را هم دوست دارم و خیلی ورزش های دیگر... اما هرگز این فرصت را نداشته ام که به علایقم بپردازم
تنها فرصتی که برای من مهیا بوده کتاب و دفتر و مدرسه بوده و وظیفه ی من درس خواندن
عاشق طبیعت و کند و کاو در آن هستم، عقیده دارم باید از طبیعت درس گرفت و آنقدر ناشناخته ها در طبیعت بسیارند که ما را لحظه ها در فکر فرو برند... باید در طبیعت گشت، یافت و آشکار کرد
برای خیلی از ما رسیدن به علایقمان یک آرزو می شود، یه آرزو باقی می ماند و به صورت یک آرزو در ما می میرد، به خودمان وعده سر خرمن می دهیم بگذار وارد دانشگاه شوم بعد، درسم تمام شود بعد، بگذار سر کار بروم بعد
چون به ما همیشه وعده داده اند و ما عادت کرده ایم
بیایید حداقل خودمان به خود احترام بگذاریم و برای رسیدن به خواسته هامان تلاش کنیم

Monday, January 03, 2011

پرسیدن سوال "درساتو می خونی؟" از یه دانشجوی فوق لیسانس در حد پرسیدن سوال "مسواک می زنی؟" از یه آدم بالغه