!!!!!!!!!!!!!!!
من هنوز از خواب بیدار نشدم
می دونم خیلی سعی کردی بیدارم کنی
شاید ترسیدی با یه صدای بلند از خواب بپرم
!مثل صدای کلاغ
!یا با یه کابوس ترسناک
اما من گفتم که,من خودم بیدار می شم
آخه ساعت زنگ دارمو کوک کردم
به محض اینکه وقتش برسه زنگ می زنه و منو بیدار می کنه
شاید ترسیدی یادم رفته باشه وقتشو تنظیم کنم
یا اینکه صداش اونقدی نباشه که منو بیدار کنه
..........
من می دونم که ساعت یه روزی زنگ می زنه و منو از خواب بیدار می کنه
مگه اینکه باطریش تموم شه و خودشم خوابش ببره
یا اینکه کلا" از کار بیفته
اونوقت دیگه شاید نشه کاری کرد چون دیگه ساعت زندگی من عمر خودشو کرده
اونوقت دیگه همه چیز گذشته
!می گفتی همه چیز می گذره و مهم اینه که چطوری بگذره
آدم می تونه خواب باشه و یا می تونه بیدار باشه و رنگ جذاب آسمونو مو قع بالا اومدن خورشید ببینه
خیلی از قشنگی آسمون موقع طلوع خورشید گفتی
اما نگفتی طلوع خورشید چیه
می دونم که حق داشتی
می دونم ,هر چقدر هم برام از صبح قشنگ می گفتی ممکن بود باور نکنم
من به آدمای سحر خیزی مثل تو حسودیم می شه
آخه خیلی چیزارو آدم تا با چشم نبینه باور نمی کنه
شاید ناراحتت کردم
اما من اگه ساعتم زنگ بزنه حتما" بیدار می شم
حتی اگه خوابم اونقدر شیرین باشه که زنگ ساعتمو قطع کنمو بازم بخوابم
مطمئن باش تا قبل از غروب خورشید بیدار می شم
اما این بار تا بالا اومدن دوباره ی خورشید بیدار می مونم
تا با چشمای خودم آسمون قشنگی رو که تعریفشو می کردی ببینم
این بار من قبل از همه ی سحر خیز ها بیدارم
! و نوبت منه که براشون ازقشنگی صبح بگم