چیزی که مدتها منتظرش بودی ,همیشه سعی می کردی بهش برسی اما همیشه به در بسته بر می خوردی , و برات تبدیل شده بود به یه آرزوی اسرار آمیز , که اگه بهش برسی بخشی از ذهنتو بهش اختصاص می دی و شاید یه جورایی یه نمودی از چیزیه که تو ذهنت می گذره.چیزی که دوس داری یه روزی بهش برسی,اما یه روز دوباره به سمتش رفتی , این بار دیگه به در بسته بر نخوردی ,این بار چیزی رو دیدی که انتظارشو داشتی.می تونی فکر کنی به یکی از آرزوهات رسیدی ,می تونی خوشحال باشی , می تونی بدونی چیزی که دوس داشتی چی بوده.تونستی خیلی چیزا یاد بگیری . وقتی فهمیدی حداقل واسه نیم ساعت می تونی همراه اون چیزی باشی که می خوای و واسه یه روز احساس کنی چیزی رو که می خواستی بدست آوردی , و شب با خوشحالی و خیال راحت چشماتو روی هم می ذاری و می دونی خوشبختترین آدم روی زمینی و اگه فقط یه آدمه که روی کره ی زمین وایستاده ودستاشو باز کرده و سرشو بالا گرفته و داره به ماه لبخند می زنه اون آدم خود تویی ومی بینی اون بالا یه ستاره ای هست که داره بهت چشمک میزنه
...
پ.ن : من یکشنبه شادترین آدم روی زمین بودم