دیشب گفتن از پنجره بیرون رو تماشا کنید, پنجره رو باز کردیم
داره برف می باره وای چقدر قشنگه-
ما از خوشحالی داد می زدیم
یه پسر کوچولو صدای مارو شنید
سلام کوچولو, داره برف می باره-
من چکمه دارم-
پسر کوچولو پاشو بلند می کرد تا چکمه هاشو به ما نشون بده
وسط خیابون بالا و پایین می پرید
و پدر بزرگش نگاش می کرد
دونه های برف آروم آروم پایین میومدن
ما اونارو توی نور چراغ های خیابون می دیدیم
نشاط هم با اون درختای کاجش از پشت پنجره پیدا بود
حتما" خیلی قشنگ می شه وقتی برف بشینه رو درختاش
! اما الان فقط اومدم بگم برفتون مبارک