ماه کامل کنار شاخ و برگ کاج نورش را بر بالکن می تاباند، صندلی ای می برم می نشانم همانجا می نشینم، برمی گردم توی اتاق، صدای موزیک را بالا می برم، صدای ملایم گیتار مرا در نور ماه به رقص وامی دارد. آرام مست این نورافشانی ماه دست به دست پرتوهای سفید می رقصم. شاید عاشق یکی از همان هایی شده ام که در هواپیمای گذران از کنار ماه روشن نشسته و در خیال منزوی اش دختری را در نور ماه در بالکن خانه ای رقصان می پندارد
(:
(: