يادم نيست دوره ي قبلي زندگيم دقيقا كي بودم، چه كاره بودم، كجا بودم، اسمم چي بود و چه كساني تو زندگيم بودن، جز يه تصوير محو كه گاهي توي خواب مي بينم و يا خاطراتي كه با ديدن يه منظره يا اتفاق بهم القا مي شه يادشون ميفتم! البته اينا مي تونه همش حاصل تخيلات يه آدم زنده باشه! زندگي كه الان دارم خيلي با زندگي هاي قبليم فرق داره، شايدم نداره، اما من دوست دارم فكر كنم خيلي فرق داره! خب به نظرم بايدم اينطور باشه! وگرنه تكرار يه زندگي خيلي كار بي معني ايه! حتي اگه اون زندگي مربوط به يه دوره ديگه باشه! مي دونم هر بار كه به دنيا ميام به يه دليل خاصي ميام كه وقتي رفتم يه فرقي با دوره قبلي زندگيم داشته باشم، به نظر من بودن هر آدمي روي زمين دليلي داره كه فقط خودش مي دونه اون دليل چيه و فقط خودشه كه مي تونه به رازش پي ببره! و اون رو پرو بال بده و اين چيزيه كه مي تونه باعث بشه اون آدم به طور منحصربفرد روي دنيا اثر بذاره و وقتي زنده س احساس غرور كنه و وقتي مي ميره خيالش راحت باشه كه وظيفه شو خوب انجام داده و تونسته موثر باشه و الگوي خودش رو پيش ببره! حتي با فرض اين كه هر كسي فقط يه بار به دنيا مياد و فرصت زندگي پيدا مي كنه اهميت اين قضيه بيشتر مي شه! خب خيلي خيلي خوبه وقتي كسي راه خودشو پيدا مي كنه ، تواناييهاشو مي شناسه، پي راهشو مي گيره، دنبال خواسته هاش مي ره، هدفشو، زندگيشو بر اساس اونا پايه گذاري مي كنه، چون مي دونه دقيقا چي مي خواد و مي دونه كه زندگي تا جايي كه لازم باشه همراهيش مي كنه، اما درد بزرگ وقتيه كه آدماي ديگه اونو نفهمن، و بخوان بقيه رو با خواست ها و عقايد و آرزوهاي خودشون بسنجن، وقتي كه بدوني كسي واقعا تو رو نمي فهمه! وقتي مي خواي حرف بزني بغض جلوي حرف زدنتو مي گيره و همه چي تو دلت تلنبار مي شه، اونقدر چيزي نمي گي كه بقيه فكر كنن حرفي براي گفتن نداري، نمي دونم اين روند تا كي ادامه پيدا مي كنه! فقط خواستم بگم اگه فكر مي كنين كم حرفم، يا حرفي ندارم ، يا اظهار نظر نمي كنم براي اين نيست كه حرفي ندارم، بيشتردوست دارم در مورد اتفاقات فكر كنم، اونارو به خاطر بسپرم و ازشون درس بگيرم، اين چند سال با آدماي مختلف ارتباط داشتم اما هيچ وقت نتونستم حس كنم بتونم راجع به موضوعاتي كه تا حالا با كسي راجع بهشون حرف نزدم صحبت كنم! اين معنيش اين نيست كه دوستاي خوبي نداشتم، شايد فقط يه نفرو مثل خودم حس كردم اما از ترس اينكه مبادا اون هم مثل بقيه باشه هيچ وقت در اين مورد چيزي بهش نگفتم، حتي نگفتم كه به نظرم مي تونه با بقيه متفاوت باشه، اما هميشه اين سوال كه چرا نتونستم اين كارو بكنم برام باقي مي مونه!