
امروز جشن معارفه ورودی های جدید دانشگاه بود، یاد سال اولی افتادم که اومده بودم دانشگاه، اون موقع ها با اینکه تازه وارد بودم اما زیاد احساس دلتنگی و غریبی نمی کردم، حداقل به اندازه الان دلتنگی نمی کردم. هر روز از تعداد کسانی که میشناسم کم می شه، چهره های ناآشنا بیشتر و احساس دلتنگی من بیشترتر. منم چند روز بیشتر اینجا نیستم و شاید همین، این حس دلتنگی رو تشدید می کنه.همه چی تموم می شه با همه ی تصاویر و چهره هایی که شاید هرگز تکرار نشن. اینم بخشی از زندگیه، و خاطراتی که در آینده حتما بهشون فکرخواهم کرد و دلم برای تک تک لحظه هاش با تمام آدم هاش تنگ خواهد شد