!فرض کنيد که شما قصد خريد يک پيراهن را داريد
:برای خرید شما سه حالت می تواند وجود داشته باشد
:حالت اول
برای رفتن به يک ميهمانی احتياج به يک لباس مناسب داريد, بدون داشتن ذهنيت خاصی به بازار می رويد پاساژ ها و مغازه ها را
زير و رو می کنيد و در نهايت پيراهنی را که نسبتا مناسب شما باشد پيدا می کنيد و آنرا می پوشيد و به مهمانی می رويد يا از آن خوشتان می آيد يا نمی آيد, در هر صورت شما برای رفتن به مهمانی به آن لباس احتياج داشتيد
:حالت دوم
يک روز بدون اينکه قصد خريد داشته باشيد با دوستتان به داخل مغازه ای می رويد ناگهان پيراهنی می بينيد که توجه شما را به سمت خود جلب می کند در لحظه احساس می کنيد که خيلی از آن خوشتان آمده سريع آنرا خريداری می کنيد و به منزل می بريد , مدتی آنرا می پوشيد و از پوشيدن آن احساس خوبی داريد اما پس از مدتی ديگر از ظاهر آن خسته می شويد و به اين نتيجه می رسيد که نه تنها رنگش به شما نمی آيد بلکه از مدلش هم بدتان می آيد وآنرا به گوشه ای پرتاب کرده و پيراهن جديدی را که به تازگی آن را خريداری کرده ايد می پوشيد و اين گونه خود را راضی و خرسند نگه می داريد
:حالت سوم
يک روز از مقابل ويترين مغازه ای رد می شويد پيراهنی را در ويترين هست که نظر شما را به خود جلب می کنداز مقابل آن عبور
می کنيد و به راه خود ادامه می دهيد روز بعد دوباره از مقابل آن ويترين گذر می کنيد وباز پيراهن را می بينيد هر بار که از مقابل ويترين می گذريد و آنرا می بينيد بيشتر از آن خوشتان می آيد و به برازندگی آن پی می بريد و گهگاه خودرا در آن مجسم می کنيد و در نهايت روزی تصميم خود را می گيريد و برای خريد آن به داخل مغازه می رويد و آنرا خريداری می کنيد و همراه خود می برید با دقت از آن مواظبت می کنید و همیشه حواستان هست که چروک نشود حتی سالهای سال آن را نگه می دارید و همیشه با پوشیدن آن احساس خوبی به شما دست می دهد بدون اينکه به از مد افتادن یا قدیمی شدن آن توجهی داشته باشید